قتل عام اعضای سایر گروههای سیاسی – قتل عام زندانیان
سیاسی درسال ۶۷، جنایت علیه بشریت – فصل پنجم
تهیه و تنظیم : کانون حقوق بشر ایران
فصل پنجم – قتل عام اعضای سایر گروههای سیاسی از سلسله گزارشات پیرامون
قتل عام زندانیان سیاسی درسال ۶۷
درفصل پنجم
سلسله گزارشات درباره قتل عام زندانیان سیاسی درسال ۶۷، جنایتی که برعلیه بشریت انجام شد، به قتل عام اعضای سایر گروههای
سیاسی می پردازیم. گزارشهای منتشر شده براساس شهادت شاهدان حاکی است که از صبح ۵ شهریور ۶۷ در زندان گوهردشت، کشتار زندانیان مارکسیست (شامل هواداران گروه
هایی مانند فدائیان خلق اقلیت و اکثریت؛ حزب توده؛ راه کارگر و پیکار) آغاز شد.
براساس این
گزارشها، پس از تفکیک و طبقهبندی زندانیان در زمستان سال ۱۳۶۶، زندانیان مارکسیست زندان گوهردشت را در دو بند ۷ و ۸ و چند فرعی سرجمع کردند.
صبح ۵ شهریور خودروی هیأت اعدام
برای اعدام زندانیان مارکسیست وارد زندان گوهردشت شد و قتلعام مارکسیتها از بند
هشت شروع شد.
ریاست هیئت
مرگ را نیری برعهده داشت. کلیدی ترین سوال نیری از نیروهایی که اتهام چپ داشتند
این بود که مسلمانی یا مارکسیست!. سرنوشت همه کسانی که پاسخ آنها مارکسیست بود از
قبل تعیین شده بود، نیری با دست اشاره میکرد ببرینش سمت چپ. چپ در واقع مرگ با
دارهای از پیش آماده شده بود که در آمفی تئاتر یا حسینیه گوهردشت تعبیه کرده بودند.
سؤالهایی که هیأت مرگ از زندانیان مارکسیست میپرسیدند از این قرار
بود:
اتهام؟ نظرت
راجع به جمهوری اسلامی چیه؟ مسلمونی؟ پدر و مادرت مسلمونن؟ نماز میخونی؟ اگر کسی
میگفت که در خانوادهای مسلمان بزرگ شده ولی خودش مارکسیست است، اعدام میشد.
گزارش شاهدان: از آنجا که تعداد زندانیان مارکسیست در گوهردشت بیشتر از اوین بود هیأت قتلعام در این ۸-۹ روز بیشتر در گوهردشت مستقر بود. یکی از شاهدان گوهردشت مینویسد:
«نفر اول که به داخل اتاق هیأت مرگ برده شد، جهانبخش سرخوش بود که
تنها هشت ماه از دوران محکومیتش باقی مانده بود. شاید بیش از یک دقیقه نگذشت که او
از اتاق بیرون آمد و ما شنیدیم که ناصریان، مدیر زندان با صدای بلند به نگهبان
گفت: «ببرش به چپ». چپ در واقع محل حسینیه وآمفیتئاتر زندان گوهردشت بود وافراد
را به آنجا میبردند ولحظاتی بعد بهدار میآویختند…».
یکی دیگر از
شاهدان چنین می نویسد : «هفته اول شهریور زندان گوهردشت: بعد از نوشتن اسم وفامیل
روی بدنمون با ماژیک، صف شدیم، راه افتادیم. پشت درحسینیه صداهای عجیبی میومد.
معلوم بود تعدادی رو بهشدت کتک میزدند. رفتیم تو. پاسداری با متلک گفت آخر خطه
چشمبنداتونو بردارین. چشمبندمو برداشتم… قیامت بود! با دیدن طنابهای لرزان و
پاسدارانی که زندانیان رو به سمت «حلقه دار» هدایت میکردند، خشکم زد.
نگاهمو سریع
از روی «دار» برداشتم. دیدم پایین سکو تعداد زیادی جنازه روی هم تلنبار شده. هنوز
تعدادی از جنازهها روی زمین تکون میخوردن. پاسدار «خانی» با زیرپیراهن رکابی
خودشرو به بالای سن رسوند، طنابها رو دور گردن بچهها انداخت و در حالی که از شدت
هیجان و خستگی عرق میریخت، کمرِ یکیرو گرفت وبا هم از روی سکو پریدن پایین.
پاسدار خانی در حالی که روی هوا تاب میخورد و از خوشحالی جیغ میکشید، فرود اومد
و رفت سراغ نفر بعد».
قتلعام
زندانیان مارکسیست درسایر شهرستانها هم درهمین زمان شروع شده بود. در رشت مهدی
محجوب، موسی قوامی، فرهاد سلیمانی، عبدالله لیچایی درهمین ایام اعدام شدند.
روز هفتم شهریور این هیأت برای قتل عام زندانیان مارکسیست به زندان
اوین رفتند. هیبتالله معینی زندانی سیاسی زمان شاه، مجید (حبیبالله) سالیانی،
حمید قدیمی، علیرضا زمردیان، ستار کیانی، ابراهیم نجاران وسیفالله غیاثوند ازجمله
کسانی بودند که دراین روز اعدام شدند. درطی ۵ روز تعداد زیادی از زندانیان مارکسیست اعدام شدند.
روز نهم
شهریور مجدداً هیأت اعدام به گوهردشت برگشت وتا ۱۳ شهریور قتلعام دراوین وگوهردشت ادامه یافت. اما در شهرستانها پس از
۱۳شهریور نیز تا مدتها، همچنان
قتلعام ادامه داشت.
روز سه شنبه
۱۳ شهریور پایان قتلعام در
زندان گوهردشت است دراین روز با اعدام آخرین سری از زندانیان مارکسیست، حضور رسمی
هیأت مرگ و دوران آماده باش و شرایط اضطراری پاسداران پایان یافت و پس از آن کادر
تشخیص و فرمان اعدام در تهران و کرج تغییر کرد. زندانیان سیاسی ماشالله محمد
حسینی، انوشه طاهرینیا، داود قریشی، جهانبخش سرخوش، امیرهوشنگ صفاییان، احمد
خسروی،همایون آزادی، جعفر ریاحی، منصور نجفی، محمود علیزاده، اسماعیل موسایی ومحمود
قاضیپور و بسیاری از زندانیان سیاسی جریانهای مختلف مارکسیستی در شمار اعدام شدگان
امروز هستند.
درهمین ایام
افراد زیادی از هواداران گروههای کردی درایران نیز به دار آویخته شدند و قتل عام و
نسل کشی آنان را نیز در برگرفت. اما گزارش مکتوب و مدون از کشتار زندانیان در
شهرستانها کمتر وجود دارد. علت هم این است که زندانیان سیاسی در شهرستانها تماما
اعدام شده و کمتر شاهدی از این جنایت جزو بازماندگان است.
با گذشت ۳۵ سال از این قتل عام، پرده از روی
تاریکی این جنایت ها درشهرستانها برداشته نشده وهمچنان درتاریکی و بی خبری باقی
مانده است.
ادامه دارد
…
کانون حقوق بشر ایران را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:
تلگرام / توییتر / اینستاگرام / یوتیوب / فیسبوک
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر