تبعیض وخشونت علیه زنان درایران
زنان درایران با قوانین و سیاستهای شدید تبعیض آمیز چه در رابطه با اشتغال،
وچه درزندگی روزمره بدلیل نبود حفاظتهای اساسی قانونی با طیف وسیعی از محدودیت
ها روبهرو میباشند.
درچهار دههی گذشته زنان درایران تبدیل به نیمی از فارغالتحصیلان دانشگاهی کشور شدهاند. اما براساس آخرین آمار رسمی قابل دسترسی، در دورهی بین مارس ۲۰۱۶ ومارس ۲۰۱۷، دربرابر 64،1 درصد مردان، تنها 14.9درصد زنان ایران در زمرهی نیروی کار هستند یعنی تلاش برای از بین بردن هویت احتماعی زنان .
درچهار دههی گذشته زنان درایران تبدیل به نیمی از فارغالتحصیلان دانشگاهی کشور شدهاند. اما براساس آخرین آمار رسمی قابل دسترسی، در دورهی بین مارس ۲۰۱۶ ومارس ۲۰۱۷، دربرابر 64،1 درصد مردان، تنها 14.9درصد زنان ایران در زمرهی نیروی کار هستند یعنی تلاش برای از بین بردن هویت احتماعی زنان .
قانون زنان متأهل را وادار میکند تا برای کسب گذرنامه از همسرشان
اجازه بگیرند. بعضی از مسئولان استخدام به خاطر این محدودیتها احتمال کمی دارد
زنان را درشغلهای نیازمند به سفرهای زیاد استخدام کنند.
مقررات تأمین اجتماعی ایران نیز تبعیضهایی را علیه زنان شاغل اعمال
میکند و برای این که به زنان مزایای برابر یا خانوادگی بدهد از آنها میخواهد
ثابت کنند که همسرشان بیکار است یا معلولیتی دارد یا خودشان تنها قیم فرزندانشان
هستند.
نبود حفاظت قانونی کافی موانع جدی برای زنان در بازار کار ایحاد میکند. قانون ایران تبعیض علیه زنان در محل کار را ممنوع میکند، اما این شامل استخدام یا ارتقای شغلی نمیشود. بر اساس بیانیههای مقامات ایران، بیش از48000 زن شغلشان را بعد از استفاده از مرخصی زایمان قانونیشان از دست دادهاند. به نقل از دیده بان حقوق بشر ، زنان مواردی از آزار جنسی، و اعمال سلیقه ای قوانین تبعیضآمیز برای پوشش را گزارش کردهاند.
درهمین رابطه دیدهبان حقوق بشر از ایران خواسته که باید فوراً قوانینی جامع علیه تبعیض تصویب کند، مقررات تبعیضآمیز درنظام حقوقی کنونیاش را حذف کند، و حفاظتهای قانونی را توسعه دهد تا شامل زنانی شود که در بازار کار شرکت میکنند. شایان ذکر است که قوانین جمهوری اسلامی ایران بر اساس شریعت نوشته شده اند و تطبیق این قوانین با قوانین بین المللی برابر حقوقی زنان با مردان در همه زمینه ها عملاامکان پذیر نیست.
نبود حفاظت قانونی کافی موانع جدی برای زنان در بازار کار ایحاد میکند. قانون ایران تبعیض علیه زنان در محل کار را ممنوع میکند، اما این شامل استخدام یا ارتقای شغلی نمیشود. بر اساس بیانیههای مقامات ایران، بیش از48000 زن شغلشان را بعد از استفاده از مرخصی زایمان قانونیشان از دست دادهاند. به نقل از دیده بان حقوق بشر ، زنان مواردی از آزار جنسی، و اعمال سلیقه ای قوانین تبعیضآمیز برای پوشش را گزارش کردهاند.
درهمین رابطه دیدهبان حقوق بشر از ایران خواسته که باید فوراً قوانینی جامع علیه تبعیض تصویب کند، مقررات تبعیضآمیز درنظام حقوقی کنونیاش را حذف کند، و حفاظتهای قانونی را توسعه دهد تا شامل زنانی شود که در بازار کار شرکت میکنند. شایان ذکر است که قوانین جمهوری اسلامی ایران بر اساس شریعت نوشته شده اند و تطبیق این قوانین با قوانین بین المللی برابر حقوقی زنان با مردان در همه زمینه ها عملاامکان پذیر نیست.
واما دیده بان حقوق بشر فقط ببخشی از زنان اشاره میکند ولی در ایران
زنان به درجات مختلف نسبت به خواستگاه طبقاتی شان مورد تبعیض و آزار وخشونت واقع
می شوند ، قوانین زن ستیز همچنان پا برجاست وبه موضوع زنان غیر فارس و اقلیت مذهبی
در ایران پرداخته نمی شود ، یا کم اهمیت جلوه داده میشود. این زنان چندین برابر
مورد تبعیض قرار میکیرند . جمهوری اسلامی به این مشکل کاملا واقف است و بهمبن دلیل هم با توسعه
پایدار تا 2030 یونسکو مخالفت می کند زیرا این زنان میتوانند به قستمی از خواسته
هایشان با قبول اصل توسعه پایدار برسند . یک زن بلوچ،لر ، کرد، عرب ، ترک و ترکمن
و قشقائی و...بنا به موقعیت جغرافیائی شان به امکانات رشد دست یابی ندارند . نصف
بیشتر این زنان از آموزش حقوق اولیه خودشان محروم هستند . رادیو و تلویزیون به
زبان مادری ندارند و اطلاع رسانی نمی شوندو همین طور فرهنگسازی نمی شود. زنان
گارگر اغلب کم سواد هستندو عدم دسترسی به اطلاعات مربوط بخودشان به زبان خودشان
آموزش داده نمی شوند ، زنان سرپرست خانواده وغیره دراین مناطق چندین بار مورد
تبعیض قرار میکیرند. فقر زنان در پیرامون بسیار بیشتر از فقر زنان در مرکز می باشد
بویژه وقتی که زنان غیر فارس از روی اجبار به مرکز مهاجرت می کنند در شرایط فقر
مطلق قرار می گیرند
نباید فقط موضوع تبعیض بر زنان در سطح روشنفکری بررسی شود باید این موضوع شامل همه زنان در ایران باشد.
امروز زنان علاوه بر تبعیض، با خشونتهای خانگی و اجتماعی نیز در گیر هستند و من میخواهم مختصری به این موضوع خشونت خانگی نیز بپردازم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خشونت برمبنای حنسیت به عنوان یکی ازاصلی ترین موارد نقض حقوق زنان و نقض حقوق بشر تلقی میشود. خشونت علیه زنان درجوامع دارای ریشه های عمیق تاریخی ، فرهنگی، مذهبی و اقتصادی است که در نهاد افراد آن جامعه درونی شده است. در حقیقت عامل اصلی را می توان در تبعیضی یافت که مانع از برابری زن با مرد در سطوح مختلف زندگی می شود. قوانین پیشگیرانه وجود ندارد و از طرف دیگر قوانین موجود در جمهوری اسلامی در رابطه با زنان نیز مولد خشونت هستند. وضعیت اجتماعی به لحاظ خشونت نگران کننده است
خشونت خانگی علیه زنان درایران، شامل: خشونت های زبانی، روانی، فیزیکی، حقوقی، جنسی، اقتصادی،و... میباشد در حقیقت بیش از 66 درصد زنان درایران، از اول زندگی مشترک شان تاکنون، حداقل یکبار مورد خشونت قرارگرفته اند. با این حال میزان وانواع خشونت خانگی دراستانهای مختلف ایران از تنوع و تفاوتهای زیاد و معناداری برخوردار است .
در مورد خشونت علیه زنان درایران آماری درستی وجود ندارد ومن دراینجا مورد آزربایجان شرقی وغربی واردبیل راکه موضوع تحقیق من می باشند اشاره می کنم. مطمئن هستم این آمار در شهرهای دیگر ایران در بین همه ملتها چه فارس و غیر فارس ممکن است بد تر هم باشد. البته آمار این موارد دردستگاه های دولتی، است وعموما به دلایل مختلف به صورت عمومی منتشر نمی شود لذا نمی توان آمار دقیقی در این باره ارایه داد واین درحالی است که دراکثر کشورهای پیشرفته مراکز مطالعاتی خصوصی وجود دارند واین نهادها آمارهای کاملی در حوزه های مختلف منتشر می کنند.
وازطرف دیگر فرهنگ سنتی حاکم در مناطق مختلف ایران وعدم حمایت قانونی از زنان، امکان دسترسی به آمار را مشکلتر میکند ودراین مورد بسیاری ازافراد نمیدانند که مورد خشونت واقع میشوند. مسأله بعدی حفظ اسرار خانوادگی است که بهعنوان ارزش درفرهنگهای سنتی تلقی میشود. بنابراین مجموع این عوامل و نبود قانون حمایت از زنان در برابر خشونت ، به ادامه خشونت کمک میکند . در ضمن سنت ها عموما نمود عریان خشونت هستند که مساله ناموس و قتل ناموسی از آن جمله می باشد.
نباید فقط موضوع تبعیض بر زنان در سطح روشنفکری بررسی شود باید این موضوع شامل همه زنان در ایران باشد.
امروز زنان علاوه بر تبعیض، با خشونتهای خانگی و اجتماعی نیز در گیر هستند و من میخواهم مختصری به این موضوع خشونت خانگی نیز بپردازم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خشونت برمبنای حنسیت به عنوان یکی ازاصلی ترین موارد نقض حقوق زنان و نقض حقوق بشر تلقی میشود. خشونت علیه زنان درجوامع دارای ریشه های عمیق تاریخی ، فرهنگی، مذهبی و اقتصادی است که در نهاد افراد آن جامعه درونی شده است. در حقیقت عامل اصلی را می توان در تبعیضی یافت که مانع از برابری زن با مرد در سطوح مختلف زندگی می شود. قوانین پیشگیرانه وجود ندارد و از طرف دیگر قوانین موجود در جمهوری اسلامی در رابطه با زنان نیز مولد خشونت هستند. وضعیت اجتماعی به لحاظ خشونت نگران کننده است
خشونت خانگی علیه زنان درایران، شامل: خشونت های زبانی، روانی، فیزیکی، حقوقی، جنسی، اقتصادی،و... میباشد در حقیقت بیش از 66 درصد زنان درایران، از اول زندگی مشترک شان تاکنون، حداقل یکبار مورد خشونت قرارگرفته اند. با این حال میزان وانواع خشونت خانگی دراستانهای مختلف ایران از تنوع و تفاوتهای زیاد و معناداری برخوردار است .
در مورد خشونت علیه زنان درایران آماری درستی وجود ندارد ومن دراینجا مورد آزربایجان شرقی وغربی واردبیل راکه موضوع تحقیق من می باشند اشاره می کنم. مطمئن هستم این آمار در شهرهای دیگر ایران در بین همه ملتها چه فارس و غیر فارس ممکن است بد تر هم باشد. البته آمار این موارد دردستگاه های دولتی، است وعموما به دلایل مختلف به صورت عمومی منتشر نمی شود لذا نمی توان آمار دقیقی در این باره ارایه داد واین درحالی است که دراکثر کشورهای پیشرفته مراکز مطالعاتی خصوصی وجود دارند واین نهادها آمارهای کاملی در حوزه های مختلف منتشر می کنند.
وازطرف دیگر فرهنگ سنتی حاکم در مناطق مختلف ایران وعدم حمایت قانونی از زنان، امکان دسترسی به آمار را مشکلتر میکند ودراین مورد بسیاری ازافراد نمیدانند که مورد خشونت واقع میشوند. مسأله بعدی حفظ اسرار خانوادگی است که بهعنوان ارزش درفرهنگهای سنتی تلقی میشود. بنابراین مجموع این عوامل و نبود قانون حمایت از زنان در برابر خشونت ، به ادامه خشونت کمک میکند . در ضمن سنت ها عموما نمود عریان خشونت هستند که مساله ناموس و قتل ناموسی از آن جمله می باشد.
به گزارش روابط عمومی بهزیستی آذربایجان شرقی به تاریخ 16 خرداد 1396
،محسن ارشد زاده ، مدیر کل بهزیستی استان ،با بیان اینکه استان ما از نظر آمار خشونت
علیه زنان از وضعیت مطلوبی برخوردار نیست،میگوید :در 9 ماهه اول سال جاری شاهد افزایش 57
درصدی خشونت علیه زنان بوده ایم و بهزیستی در این مدت 402 مورد مدافعه داشته است.
وی با اشاره به خانه های امن برای افراد خشونت دیده ،گفت:در سال جاری
افراد ی که در این خانه ها اسکان داده شده اند که 80 درصد آن ناشی از خشونت های
فیزیکی بوده.
گزارش روابط عمومی بهزیستی آذربایجان نشان میدهد که ؛ میزان همسر آزاری در کلیه مناطق شهری و روستایی استان اردبیل 29.6 درصد می¬باشد. با بررسی ابعاد خشونت علیه زنان مشخص شد؛ خشونت مالی با 33.2 درصد بیشترین نوع خشونت علیه زنان و خشونت فیزیکی با 27.2 درصد کمترین نوع خشونت اعمال شده علیه زنان درسطح استان می باشد. همچنین در این تحقیق خشونت روانی علیه زنان حدود 29 درصد و خشونت جنسی حدود 29.2درصد در سطح استان اردبیل برآورد گردیده است
با توجه به گزارش تحقیق نیز میانگین طول مدت ازدواج در استان 16 سال می باشد که بیشترین میزان این مورد مربوط به مرکز استان اردبیل با 20.2 سال و کمترین میزان مربوط به مناطق روستایی خلخال با 9.2 سال می باشد.
حدود 18 درصد از ازدواج ها در خانواده های مورد بررسی از نوع اجباری بقیه از نوع اختیاری بوده است که در این بین مناطق روستایی شهر اردبیل با 38 درصدازدواج اجباری بدترین وضعیت را از این لحاظ به خود اختصاص داده است و شهر گرمی با 6/3درصد از این لحاظ در بهترین وضعیت استانی قرار دارد.
دربحث ازدواج فامیلی نتایج نشان داده که حدود 31 درصد از خانواده های پيمایش شده زوجین دارای نسبت فامیلی با همدیگر بوده اند در این بین بیشترین میزان نسبت فامیلی بین زوج ها مربوط به شمال اردبیل با 9/53درصد بوده است همچنین کمترین میزان نسبت فامیلی بین زوج های مورد بررسی مربوط به شهرستان نیربا 5/12درصد بوده است.هرچند دلایل متعدد و بیشماری بعنوان علل خشونت علیه زنان وهمسرآزاری معرفی شده، اما درپژوهش حاضرتأثیر متغیرهای نوع روابط قدرت درخانواده، دخالت خویشاوندان، میزان تحریک شوهر ، تراکم صمیمیت زوجین ، اعتماد بین زوجین، یادگیری خشونت درخانواده، جامعه پذیری جنسیتی وناسازگاری پایگاه خانوادگی زوجین، به عنوان متغیرهای تأثیر گذار اصلی، بر روی همسرآزاری مورد بررسی قرار گرفته است.
بطور کلی مطالعه نشان میدهد؛ درمیان علل گوناگون همسرآزاری، خشونت علیه زنان ریشه دردو پدیده فرهنگی؛ مردسالاری و عدم استقلال مالی زنان دارد و تا زمانی که مردسالاری به نفع تساوی حقوقی درخانواده حل نشود و تا زمانی که زنان از توانمندی های لازم به منظور کسب استقلال مالی برخوردار نشوند به نظر می رسد همچنان خشونت علیه زنان به انحاء مختلف اعمال خواهد شد. بنابراین ضروری است هر گونه تلاشی در زمینه کاهش خشونت علیه زنان در دو بعد؛ سست نمودن ریشه های مرد سالاری در جامعه به نفع تساوی حقوقی زن و مرد از یک سو و ایجاد زیربناهای لازم برای توانمندی زنان به منظور کسب استقلال مالی زنان از سوی دیگر مبتنی باشد.
گزارش روابط عمومی بهزیستی آذربایجان نشان میدهد که ؛ میزان همسر آزاری در کلیه مناطق شهری و روستایی استان اردبیل 29.6 درصد می¬باشد. با بررسی ابعاد خشونت علیه زنان مشخص شد؛ خشونت مالی با 33.2 درصد بیشترین نوع خشونت علیه زنان و خشونت فیزیکی با 27.2 درصد کمترین نوع خشونت اعمال شده علیه زنان درسطح استان می باشد. همچنین در این تحقیق خشونت روانی علیه زنان حدود 29 درصد و خشونت جنسی حدود 29.2درصد در سطح استان اردبیل برآورد گردیده است
با توجه به گزارش تحقیق نیز میانگین طول مدت ازدواج در استان 16 سال می باشد که بیشترین میزان این مورد مربوط به مرکز استان اردبیل با 20.2 سال و کمترین میزان مربوط به مناطق روستایی خلخال با 9.2 سال می باشد.
حدود 18 درصد از ازدواج ها در خانواده های مورد بررسی از نوع اجباری بقیه از نوع اختیاری بوده است که در این بین مناطق روستایی شهر اردبیل با 38 درصدازدواج اجباری بدترین وضعیت را از این لحاظ به خود اختصاص داده است و شهر گرمی با 6/3درصد از این لحاظ در بهترین وضعیت استانی قرار دارد.
دربحث ازدواج فامیلی نتایج نشان داده که حدود 31 درصد از خانواده های پيمایش شده زوجین دارای نسبت فامیلی با همدیگر بوده اند در این بین بیشترین میزان نسبت فامیلی بین زوج ها مربوط به شمال اردبیل با 9/53درصد بوده است همچنین کمترین میزان نسبت فامیلی بین زوج های مورد بررسی مربوط به شهرستان نیربا 5/12درصد بوده است.هرچند دلایل متعدد و بیشماری بعنوان علل خشونت علیه زنان وهمسرآزاری معرفی شده، اما درپژوهش حاضرتأثیر متغیرهای نوع روابط قدرت درخانواده، دخالت خویشاوندان، میزان تحریک شوهر ، تراکم صمیمیت زوجین ، اعتماد بین زوجین، یادگیری خشونت درخانواده، جامعه پذیری جنسیتی وناسازگاری پایگاه خانوادگی زوجین، به عنوان متغیرهای تأثیر گذار اصلی، بر روی همسرآزاری مورد بررسی قرار گرفته است.
بطور کلی مطالعه نشان میدهد؛ درمیان علل گوناگون همسرآزاری، خشونت علیه زنان ریشه دردو پدیده فرهنگی؛ مردسالاری و عدم استقلال مالی زنان دارد و تا زمانی که مردسالاری به نفع تساوی حقوقی درخانواده حل نشود و تا زمانی که زنان از توانمندی های لازم به منظور کسب استقلال مالی برخوردار نشوند به نظر می رسد همچنان خشونت علیه زنان به انحاء مختلف اعمال خواهد شد. بنابراین ضروری است هر گونه تلاشی در زمینه کاهش خشونت علیه زنان در دو بعد؛ سست نمودن ریشه های مرد سالاری در جامعه به نفع تساوی حقوقی زن و مرد از یک سو و ایجاد زیربناهای لازم برای توانمندی زنان به منظور کسب استقلال مالی زنان از سوی دیگر مبتنی باشد.
در بررسی انواع خشونتهای خانوادگی ، بیشترین پروندههای مراجعین به
دادسراها ، کلانتری و شوراهای حل اختلاف خانواده در زمینه ضرب و جرح از طریق مردان
به اشکال مختلف است.
متاسفانه در بسیاری از مواقع شاهد اسید پاشی علیه زنان بوده ایم و گاهی شدت ضرب و جرحهای مردان منجر به فوت عده ای از زنان شده است طبق گفته مشاور خانواده و حقوقی سازمان بهزیستی آزربایجان غربی "محمد رضا منصورندائی" بدترین نوع خشونتهای خانوادگی در زمینه تجاوزهای جنسی انجام میگیرد که همواره آثار مخرب شدید روحی، روانی و عاطفی را برای زنان به دنبال داشته است".
مشاور خانواده و حقوقی سازمان بهزیستی آذربایجان غربی با بیان اینکه خشونتهای خانوادگی به دلایل مختلفی در بین زنان و مردان بروز میکند، مسائل اجتماعی، تزلزل شخصیتی، عوامل فرهنگی، تحصیلات، سبکهای هویتی سازگارانه و ناسازگارانه مردان، مصرف مواد مخدرو الکل، اختلالات مغزی، ناپختگی، تفاوتهای سنی و ضعف اخلاقی از عمده دلایل خشونتهای خانوادگی درجامعه است.
خشونت عاطفی و روانی، غفلت و مسامحه و خشونت جسمی بیشترین نوع خشونت گزارش شده در بین مراجعین به مراکز اورژانس اجتماعی است، و آمارهای موجود بین مراجعان به مرکزبهزیستی آذربایجان غربی ، نشان میدهد که بالاترین درصد علت خشونت مربوط به خشونتهای عاطفی و روانی است.
مشاور خانواده وحقوقی سازمان بهزیستی آذربایجان غربی اشاره میکند که علت وجود همین میزان خشونتهای اعمالی نبود حمایتهای لازم، احساس بی پناهی، مشکلات خانوادهها، وجود خلأهای قانونی برای دفاع از حق و حقوق زنان و پروسههای طولانی مدت قوانین دادگاهی است که در بسیاری از مواقع به نتیجه مثبتی هم ختم نمیشود. بنابراین مشاور خانواده و حقوقی سازمان بهزیستی آذربایجان غربی ضمن اعتراف به تبعیض های قانونی علیه زنان و بالا بودن خشونت علیه زنان در این مناطق به تبعیض زبانی و نژادی اشاره نمی کند که بزرگترین تبعیض می باشد.
لازم میدادم به این نقطه نیز اشاره کنم که در ایران خشونت نهادینه شده است یعنی این خشونتها ازخانواده ها وازجامعه به کودکان نیز منتقل میشود واخیرا ما شاهد رواج خود زنی های مختلف ازجمله تیغ زنی دختران نوجوان درمدارس هستیم و آموزش و پرورش هم در این مورد تا کنون اقدامی نکرده است.
بنا بر اعلاميه جهاني رفع خشونت عليه زنان مصوب دسامبر 1993 مجمع عمومي سازمان ملل متحد، زنان چه در كشورهاي فقير وچه در كشورهاي توسعه يافته زندگی کنند، همواره در معرض خشونت قرار دارند كه سبب محروميت آنها از حقوق اوليه انساني گرديده و برخورداري زنان را ازحقوق بشر وآزاديهاي بنيادين نقض، تضييع و يا سلب نموده و موجب رسوخ عدم امنيت و ترس به زندگي آنها شده و فشاري مستمر بر تحرك زنان در جامعه ایجاد کرده و در نتيجه منجر به كسب منزلت فروتر نسبت به مردان درخانه، محل كار واجتماع ميگردد. این خشونتها هم ازطرف نزدیکان وهم ازطرف اجتماع بر زنان وارد میشود.
متاسفانه در بسیاری از مواقع شاهد اسید پاشی علیه زنان بوده ایم و گاهی شدت ضرب و جرحهای مردان منجر به فوت عده ای از زنان شده است طبق گفته مشاور خانواده و حقوقی سازمان بهزیستی آزربایجان غربی "محمد رضا منصورندائی" بدترین نوع خشونتهای خانوادگی در زمینه تجاوزهای جنسی انجام میگیرد که همواره آثار مخرب شدید روحی، روانی و عاطفی را برای زنان به دنبال داشته است".
مشاور خانواده و حقوقی سازمان بهزیستی آذربایجان غربی با بیان اینکه خشونتهای خانوادگی به دلایل مختلفی در بین زنان و مردان بروز میکند، مسائل اجتماعی، تزلزل شخصیتی، عوامل فرهنگی، تحصیلات، سبکهای هویتی سازگارانه و ناسازگارانه مردان، مصرف مواد مخدرو الکل، اختلالات مغزی، ناپختگی، تفاوتهای سنی و ضعف اخلاقی از عمده دلایل خشونتهای خانوادگی درجامعه است.
خشونت عاطفی و روانی، غفلت و مسامحه و خشونت جسمی بیشترین نوع خشونت گزارش شده در بین مراجعین به مراکز اورژانس اجتماعی است، و آمارهای موجود بین مراجعان به مرکزبهزیستی آذربایجان غربی ، نشان میدهد که بالاترین درصد علت خشونت مربوط به خشونتهای عاطفی و روانی است.
مشاور خانواده وحقوقی سازمان بهزیستی آذربایجان غربی اشاره میکند که علت وجود همین میزان خشونتهای اعمالی نبود حمایتهای لازم، احساس بی پناهی، مشکلات خانوادهها، وجود خلأهای قانونی برای دفاع از حق و حقوق زنان و پروسههای طولانی مدت قوانین دادگاهی است که در بسیاری از مواقع به نتیجه مثبتی هم ختم نمیشود. بنابراین مشاور خانواده و حقوقی سازمان بهزیستی آذربایجان غربی ضمن اعتراف به تبعیض های قانونی علیه زنان و بالا بودن خشونت علیه زنان در این مناطق به تبعیض زبانی و نژادی اشاره نمی کند که بزرگترین تبعیض می باشد.
لازم میدادم به این نقطه نیز اشاره کنم که در ایران خشونت نهادینه شده است یعنی این خشونتها ازخانواده ها وازجامعه به کودکان نیز منتقل میشود واخیرا ما شاهد رواج خود زنی های مختلف ازجمله تیغ زنی دختران نوجوان درمدارس هستیم و آموزش و پرورش هم در این مورد تا کنون اقدامی نکرده است.
بنا بر اعلاميه جهاني رفع خشونت عليه زنان مصوب دسامبر 1993 مجمع عمومي سازمان ملل متحد، زنان چه در كشورهاي فقير وچه در كشورهاي توسعه يافته زندگی کنند، همواره در معرض خشونت قرار دارند كه سبب محروميت آنها از حقوق اوليه انساني گرديده و برخورداري زنان را ازحقوق بشر وآزاديهاي بنيادين نقض، تضييع و يا سلب نموده و موجب رسوخ عدم امنيت و ترس به زندگي آنها شده و فشاري مستمر بر تحرك زنان در جامعه ایجاد کرده و در نتيجه منجر به كسب منزلت فروتر نسبت به مردان درخانه، محل كار واجتماع ميگردد. این خشونتها هم ازطرف نزدیکان وهم ازطرف اجتماع بر زنان وارد میشود.
با تشکر > ژاله تبریزی> ژنو 12 جون2017 (22 خرداد1396)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر